امام خمینی مردی جامع، اصولی ماهر، فقیهی بزرگ، فیلسوف و عارف بود و همه این چهار جنبه را با هم دارا بود. من به مدت یازده سال این افتخار را داشتم که در محضر ایشان درس خارج فقه و یک دوره کامل اصول را خواندم. آنچه که من از ایشان استفاده کردم فقه و اصول بود و فلسفه و عرفان را در محضر امام نبودم. در آن زمان که من در قم توفیق شاگردی ایشان را داشتم، جز فقه و اصول چیزی درس نمی دادند و حتی اگر سئوال فلسفی و عرفانی از ایشان پرسیده میشد جواب نمیدادند و این نکته مهمی بود.
سکوت مطلق امام خمینی در برابر سئوالات فلسفی و عرفانی
عدهای از ما طلبهها که کنجکاو بودیم، در روزهای عید به منزل ایشان میرفتیم. رسم علما این است که در اعیادی مانند عید قربان، غدیر و ... در منزل میمانند و مردم به دیدن آنها میروند و رسم طلاب هم این است که در محضر این بزرگان طرح مسئله میکنند تا از فرصت استفاده کنند و مطلب جدیدی بیاموزند. ما نیز د راعیاد به مزل ایشان میرفتیم و این گونه رفتار میکردیم که گویا مشکل اعتقادی برای ما پیش آمده است تا ایشان احساس تکلیف شرعی کنند و به ما پاسخ دهند و بعد از طرح سئوال فلسفی و عرفانی، ایشان آنقدر سکوت میکردند تا ما خسته و از سئوال خود منصرف شویم و مطلقا پاسخ نمیدادند اما به محض اینکه سئوال رویکرد فقهی و اصولی به خود میگرفت، پاسخ میدادند.
امام میفرمودند که طلبهای که صرف و نحو را خوانده است و بر ادبیات عربی مسلط است و معنای قرآن و روایات را میتواند بفهمد، دیگر حق ندارد تقلید کند. چنین طلبهای هرچند که مجتهد نیست ولی باید با تلاش و زحمت حکم خدا را با همین میزان فهمی که دارد استنباط کند و بفهمد و بر طلبهها حرام است و تنبلی است که طلبهای در حین درس خواندن، مسائل دینی را خود استنباط نکند
ایشان بنا را بر این گذاشته بود که درباره فلسفه و عرفان سکوت کند و درباره آن لب به سخن نگشاید. البته ایشان در جوانی هم فلسفه و هم عرفان تدریس میکردند اما در آن زمان که ما در محضر ایشان بودیم بنا به دلایل سیاسی و اجتماعی از فلسفه و عرفان سخن نمیگفتند زیرا در آن زمان هرکس که درباره این مسائل حرف میزد دچار گرفتاریهایی میشد.
نایاب بودن آثار فلسفی امام در فضای اختناق
امروزه از برکات وجود امام، این نگرانیها برطرف شده است ولی در آن زمان فضا اینگونه نبود. بنابراین ایشان که مرد با تدبیری بود و نمی خواستند به آن سرنوشت دچار شوند و اندیشه های والایی داشتند؛ به فقه و اصول پرداختند و حتی جواب سئوال را هم نمیدادند. در آن زمان حتی یک برگ از درسهای ایشان در فلسفه و عرفان هم منتشر نمیشد. ما از قول مرحوم مصطفی خمینی با خبر شدیم که امام کتابی با عنوان «اسرار الصلوة» دارند و هر قدر تلاش کردیم نتوانستیم این کتاب را بیابیم. بالاخره این کتاب را پیش یکی از تجار تهران پیدا کردم و وی هم شرط کرد که از این کتاب نباید کپی و تکثیر شود و در محل کتابخانه وی در منزلش باید مطالعه شود و من 45 سال پیش با چنین شرایطی توانستم آن کتاب را مطالعه کنم.
نصیحت امام خمینی به طلاب
وقتی ایام تعطیلات دروس حوزوی مانند محرم و صفر و یا ماه مبارک رمضان فرا میرسید، امام رسم داشتند که در آخرین روز درسی، به جای درس، نصیحت میکردند که من نصیحتی از ایشان شنیدم که تاکنون از کسی نمونه آن را نشنیده بودم و این سخن میزان ذهن مترقی ایشان را نشان میداد.
در مسائل فقهی کسی که مجتهد است نمیتواند از دیگری تقلید کند. امام میفرمودند که طلبهای که صرف و نحو را خوانده است و بر ادبیات عربی مسلط است و معنای قرآن و روایات را میتواند بفهمد، دیگر حق ندارد تقلید کند. چنین طلبهای هرچند که مجتهد نیست ولی باید با تلاش و زحمت حکم خدا را با همین میزان فهمی که دارد استنباط کند و بفهمد و بر طلبهها حرام است و تنبلی است که طلبهای در حین درس خواندن، مسائل دینی را خود استنباط نکند. این حرفی بسیار مترقی و پیشرفته است. این حرف برای طلبهها خیلی معنا دار بود و طلبه را وادار به تلاش واستنباط میکند زیرا استنباط سلسله مراتب دارد.
امام بیان بسیار قوی داشتند. امام بعد از انقلاب در سخنرانیهای خود آرام صحبت میکردند اما در تدریس خود با حماسه، فصاحت و بلاغت و جذاب سخنرانی میکردند. امام بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، تفسیر سوره حمد را در تلویزیون بیان کردند که متاسفانه به خاطر اعتراضات زیاد عدهای این برنامه به تعطیلی کشید.
نگاهی به کتاب عرفانی «اسرار الصلوة»
امام چندین کتاب عرفانی دارند که یکی از آنها همین کتاب «اسرار الصلوة و معراج السالکین» است. نماز دارای اسرار زیادی است. نماز مجمع اسرار و معراج نمازخوان هاست. هر مومنی که نماز میخواند صبح و ظهر و عصر و شب به معراج میرود. معراج یعنی ابزار عروج که خود از صعود بالاتر است. معراج جایی نیست که به آن برسیم بلکه خود مسیر است و این بالارفتن انتهایی ندارد. بهترین عبادت یک مومن مسلمان و ستون عبادات نماز است.
باید توجه شود که در عبادت که ثناگویی خداوند است، باید بین ثناشونده و ثناگو سنخیت باشد. پیامبر اسلام(ص)، سیدالموحدین میفرماید که نمیتواند ثنای توی خدا را بگویم بلکه فقط تو میتوانی که ثناگوی خود باشی. وقتی ثنا از مقام قدس حضرت حق تنزل پیدا کند به مراتب این دنیایی میرسد. ثنای حق در همه ملک و ملکوت جاری و ساری است. این ثنا در فکر و تمامی اعضا و جوارح انسان باید ساری شود و تجلی آن نماز است. برای نماز ابتدا باید از نجاسات بدن و لباس دوری کرد. نجاست باعث مهجوری از مقام قدس پروردگار و انس با حضرت حق است. بعد از این باید سراغ آب و وضو رفت که آب مظهر رحمت اطلاقی حضرت حق است و یعنی هیچ چیز از دایره رحمت عامه حضرت حق دور نیست. نماز با تکبیر آغاز میشود. اکبر واقعی خداوند است و با تکبیرةالاحرام، همه تعلقات را به دور میریزیم. قیام در نماز نشانه حد وسط است و نه افراط و نه تفریط. قیام به عدل در واقع راه خداست.
اسم خدا یا اسم اسم خدا؟
نماز با اسم خدا شروع میشود. جای این سئوال است که وقتی ما به محضر خدا میرویم باید بگوییم بالله نه بسم الله. وقتی ما پیش کسی میرویم اسم او را صدا میزنیم و میگوییم رفتم پیش فلانی نه اینکه پیش اسم فلانی! تمام مسائل توحیدی در همین نکته نهفته است زیرا خداوند جز در اسم و صفات خود برای خلق تجلی نمیکند. الفاظی مانند رحمن، رحیم و ... برای خداوند در واقع اسم اسم هستند. ظهور خداوند در یک صفت، همان اسم خدوند میشود. یعنی عین رحمت، همان اسم خداوند است و نه لفظ رحمان. همه عالم رحمت خداوند است. اسم خدا، خود رحمان است نه کلمه و لفظ رحمت و این الفاظ اسم اسم هستند.
تجلی در هر بسم الله
در اهل سنت و شیعه تفاوت است در این نظر که آیا تمامی «بسم الله الرحمن الرحیم» در ابتدای سورهها یکسان هستند یا نه؟ اهل سنت عقیده دارند که همه آنها یکسان هستند ولی شیعه معتقد است که هر یک از آنها در ابتدی سورهها با هم متفاوت هستند و از باب تکرار نیست زیرا در تجلی تکرار وجود ندارد: لاتکرار فی التجلی. خود انسان هم وقتی این آیات را تکرار میکند، در دو حالت و دو زمان مختلف تکرار میکند و از این حیث دو مرتبه حساب میشود. به این موضوع در کتاب اسرار الصلوة اشاره شده است که اسامی مظهر دارند. اسم بر حسب مقام واقع مقدم بر مظهر است یعنی اول اسم است و بعد مظهر و اسم در مظهر واقع میشود. در مقام واقع اسم مقدم میشود اما در بحث مقام تعیّن ما توسط مظهر اسم را میفهمیم و این مانند برهان اِن و لم است. بنابراین هر عملی از انسان مظهر یک اسم است و بر هر حرکتی که انجام میدهیم یک بسم الله جاری میشود.
اسرار رکوع
رکوع اوج خضوع است و بنده میگوید که با اینکه من اوصاف تو را گفتم ولی تو سبحان هستی و از هم اینها بالاتر هستی. سبحان یعنی از اوصافی که گفتم نیز برتر و منزهتر هستی. وقتی در رکوع میگوییم خداوند منزه و برتر است، باید دید از چه چیزی برتر است و چه چیزی را با خدا مقایسه کردیم که این را گفتیم؟ بنابراین «الله اکبر» یعنی «الله اکبر من ان یوصف»؛ خدا بزرگتر از آن چیزی است که بتوان دربارش حرف زد. سعدی همین مطلب را به شعر میگوید:
ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم
از آن چه گفتهایم و شنیدیم و خواندهایم
مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر
ما همچنان در اول وصف تو ماندهایم
نماز ولی الله
امام در کتاب اسرار الصلوة حرفهایی زده است که بسیار عمیق است. در این کتاب آمده است که تا مادامی که در حمد هستی و حامد و محمود را میشناسی و میگویی که من هستم که حامد خداوند هستم مشرک هستی و وقتی که به مقامی رسیدی که خود را نبینی و به جای «انا الحامد و انت المحمود» بگویی «انت الحامد و انت المحمود» موحد هستی. در این کتاب از امام صادق(ع) نقل شده است که وقتی در نماز به آیه «ایاک نعبد و ایاک نستعین» میرسیدند حالت لرزه بر اندامشان میافتاد و بعد در پاسخ پیروان میفرمودند که وقتی به این آیه رسیدم آنقدر تکرارش کردم که این آیه را از خداوند که گوینده آن هستم شنیدم. این نماز، نماز ولی الله است.
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1